روانشناسی دین
قیمت فایل فقط 8,000 تومان
روانشناسی دین
از مهمترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روانشناسی دین ، میتوان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد كه به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ، مورد توجه و دقت نظر متفكرین ، متألهان و همچنین روانشناسان قرار گرفته است . یكی از مهمترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت زایی تجربیات دینی است و اینكه آیا تجربه دینی میتواند از لحاظ معرفتشناسی ، عینیت داشته باشند ؟
بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، كه در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان مینماید .
نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفكرین معاصر و نتیجه گیری كلی از بحث ، اجمالاً در فصل پایانی رساله آمده است .
ما حصل بحث :
ـ روانشناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .
ـ تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری كرده و خواه و ناخواه ، اصطكاك همیشگی میان دین و علم را
از بین می برد.
ـ از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرضهای دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهمترین عامل تحویل دین به روانشناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .
ـ تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلكه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )
ـ از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی
( كثرت گرایی دینی ) است كه امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مكاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است .
ـ دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراك است ، و این ادراك بر اساس فطرت كمالجوی انسان و طبیعت وی استوار است .
ـ تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی كرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه كننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.
مقدمه
مسئله دین و دینداری در طول تاریخ زندگی بشر همواره به عنوان مسألهای قابل بحث و مورد توجه ، مطرح بوده و علی رغم اینكه نقش غیر قابل انكار و بسزایی در زندگی بشر داشته و دارد ولی بحث و مجادله بر سر این موضوع كه آیا اصلاً دین در زندگی نقشی را ایفا میكند و یا مقولهای جدا و مستقل از سایر جنبههای زندگی میباشد ؛ همیشه نقل مجالس علما و صاحب نظران و موضوع همیشگی مجادلات فلسفی و كلامی بوده است . تاریخ نشان میدهد دینداری و اعتقاد به موجودی ماورائی از آغاز تاریخ زندگی انسان ، ذهن او را به خود مشغول كرده به طوری كه انسان ، بدون خدا و بدون اعتقاد به موجودی ماورائی و دارای قدرت برتر ، وجود نداشته است لكن كیفیت بروز این اعتقاد و نمادهایش در هر زمان برحسب نوع تفكر و روش زندگی و فرهنگ و آداب مردمان آن دوران تفاوت داشته است .
دینداری امری فطری و درونی بوده و هست اما بروز و ظهور آن نیازمند زمینه و بستر مناسبی است كه این زمینه و شرایط برای افراد مختلف متفاوت خواهد بود .
در دوران پس از قرون وسطی غرب و به طور اخص مسیحیت ، با تعارض آشكار و وسیع میان عقاید (كه به نحو شدیدی تحریف آمیز و خرافی شده و عملاً پایبندی به آن مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعة انسانی میشد) و علم و تكنولوژی (كه دوران فترت و ركود را پشت سر گذاشته و به طور فزایندهای رو به پیشرفت و ترقی نهاده بود)
مواجه شد . به طوری كه متدینین كه خود را مدافع احكام دینی میدانستند ، علم و تمدن را نوعی كفر و بیدینی به شمار آورده و علما و دانشمندان نیز در معرض اتهامات كفر آمیز قرار داشته و پایبندی به اصول اعتقادی و مبانی عقیدتی مسیحیت را مانع تحقیق و پیشرفت فكری خود و جامعه میدانستند .
لذا فیلسوفان و دانشمندان علم كلام بر آن شدند تا با تفسیر و تعبیری تازه و نو از دین آن را از صحنة اجتماعی زندگی بشر رانده و به حیطة شخصی و فردی اشخاص ارجاع دهند و از این طریق تعارض و تضاد میان علم با نمودهای مذهبی را از میان بردارند . از اواخر قرن هیجدهم میلادی زمزمههای این جدایی و این برداشت تازه از دین ، از طریق توجه به جنبة روانی و درونی دین توسط روانشناسان شنیده شد .
“ هر چند كاربرد واژة روانشناسی دین به عنوان حوزههای خاص پژوهش علمی ابتدا در اروپای قرن نوزدهم ظاهر شد ، پدیدههایی كه این دو واژه به آنها اشاره دارد یعنی مصداق آنها و محتوای آنها به قدمت انسان است و تأمل در باب آنها به طلیعة تاریخ مدون بشر بازمیگردد .”
این گستره در اثر مفهوم سازیهای منفی پیشگامان روانشناسی در خصوص دین ، همچنین عكسالعمل منفی نهادهای دینی مدتی در حاشیه قرار گرفت ؛ اما با تلاش روانشناسان و متألهان در قرن حاضر روانشناسی دین مجدداً از حاشیه وارد صحنه شده و در دنیای فرامدرنیسم امروز به عنوان ابزاری در جهت تجربهنگری دیالكتیك مابین دیدگاه های مختلف در خصوص دین ، به حركت و تحول خود ادامه میدهد .
این گستره به دلیل جایگاه ممتاز دین در سازمان روانشناختی انسان و همچنین هدف كلی علم روانشناسی كه همانا مطالعة رفتار انسانی است ، به عنوان یكی از شاخههای روانشناسی مورد توجه میباشد .
از طرف دیگر ، دین پژوهان و متألهان عصر جدید كه بیشتر تابع عینی نگری و پوزیتیویسم میباشند ، به دلیل اینكه پدیدارشناسانه از دین سخن گفتهاند ، خود را از تأملات روانشناسانه بینیاز ندیدهاند .
روانشناسی دین علاوه بر اینكه در مجموعة علوم روانشناختی نمود مییابد ، دیگر دانش های مربوط با دین پژوهی را نیز در این زمینه بهرهمند میسازد . “ برای مثال تبیین مفاهیم اساسی تفكر دینی در كلام جدید … كه با بهرهگیری از یافتههای روانشناسی دین قادر به ترسیم تجربی نقش دینداری در زندگی است ؛ و یا در خصوص احیاء اندیشة دینی متكلم با تكیه بر یافتههای روانشناسی دین در جهتگیریهای دینداری ، دیندارهای اصیل را از دیندارهای محرّف متمایز میسازد و امكان بازنگری در آموزشهای دینی را در سایة یافتههای روانشناسی فراهم میكند .
همانگونه كه روانشناسان مخالف دین نیز در نقد تجربی فرضیات خود در خصوص دین به گسترة روانشناسی دین روی میآورند ؛ در واقع روانشناسی به عنوان ابزاری در جهت تأیید و درك ایمان دینی ، و یا چالشی برضد آن ، در پوشش روانشناسی دین بكار میرود . این گستره علاوه بر این میتواند مبنا و ملاك گفتگوی میان ادیان در سطحی تجربی گردد . تحقیقات این گستره كه با ابزارها و روشهای گوناگون در جوامع با ادیان متعدد صورت میگیرد ، شناخت تحقیقی ادیان را امكان پذیر میسازد . در واقع تحقیقات روانشناسی دین گرایشها و پیامدهای مشترك و متمایز دینداری در نمونههای مورد بررسی برمبنای ادیان مختلف را آشكار میسازد و فرایند گفتگوی میان ادیان را تسهیل میكند ، و بر همین اساس میتواند یكی از مبانی و محورهای گفتمان بین ادیان گردد . استفاده از روانشناسی دین در این زمینه دامنة گفتگوی میان ادیان را از سطح نظری به سطح تجربی میكشاند .”
فهرست مطالب :
چكیده
مقدمه
فصل اول
رابطه روانشناسی و دین
تعریف دین
بررسی تئوریهای روانشناسانة دین
ـ تئوری تحولی پیاژه
ـ تئوری اریكسون
ـ آلپورت
ـ یونگ
ـ هیوم
ـ فروید
علل گرایش به دین
پیامدهای گرایش به دین
ـ جیمز
تجربة دینی
تعارض علم و دین
كثرتگرایی دینی
فصل دوم
تعریف تجربة دینی
پیشینة تاریخی تجربة دینی
اقسام تجربة دینی
دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربههای دینی
ـ تجربة دینی نوعی احساس است
ـ تجربة دینی نوعی تجربة مبتنی بر ادراك حسی است
ـ تجربة دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است
نمونههای تجربة دینی
آیا تجربههای دینی هستة مشتركی دارند
تجربههای عرفانی
ـ آیا تجارب عرفانی معرفتزا است
آیا تجربة دینی میتواند اعتقاد دینی را توجیه كند
فصل سوم
نگاهی نقادانه به موضوع
ـ تقدم شرك بر یكتا پرستی
ـ موهوم پنداری باورهای دینی
ـ گناه نخستین
ـ خدای پدرگونه
ـ مفهوم جنسیت
ـ تعمیم ناروا
فهرست منابع و مآخذ (فارسی)
فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی)
چكیده انگلیسی
جهت دریافت فایل کامل روانشناسی دین لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 8,000 تومان
برچسب ها : پایان نامه روانشناسی دین , روانشناسی , دین , روانشناسی دین