مقدمه مهمترین سطور زندگانی بشر آن است كه بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یك فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیكتر باشد و مشعلهداری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیقتر است دربارة عرفان و جذبهی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمههایش در درون آدمی مكاتب و فرقه
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
سیری در زندگانی حضرت علی (ع)
مهمترین سطور زندگانی بشر آن است كه بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یك فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیكتر باشد و مشعلهداری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیقتر است.
دربارة عرفان و جذبهی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمههایش در درون آدمی مكاتب و فرقههای گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفتهاند. هركس به همان مقداری كه چشیده مطابق دید وشناخت خود و با مرام مسكنی كه آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است. به علی (ع) شنیدن و گفتن از علی (ع) نوشتن و خواندن و اندیشیدن به عشق است شنیدن و گفتن از جوانمردی است و نوشتن و خواندن از ایمان خالصانه به معبود یگانه.
یاد علی (ع) یادپاكی، خلوص، شجاعت، عشق و ایمان و…. است و ذكر علی (ع)، ذكر عظمت انسانی كه این شهسوار یكه تاز بیهمتا نه در تاریخ اسلام، كه در تاریخ حیات آدمی یكه تاز عرصهی جوانمردی است. او عاشقترین عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوی عارفان است و نیز نشانهی خلوص ایمان است.
«مادر علی»
فاطمه بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف مادی علی علیهالسلام اززنمای نادره دوران بود او و شوهرش ابوطالب در دو رشته بهاشم میپیوندند. فاطمه پیغمبر(ع) بیعت كرد او اول زنها شهید است كه خلیفه هاشمی بوجود آورد. فاطمه بنت اسد در زندگی پیغمبر با شوهرش ابوطالب نهایت حمایت و پشتیبانی را نمود لذا در روز وفاتش علی آمد نزد پیغمبر، پریشان بود رسول خدا فرمود یا ابالحسن چرا پریشانی گفت مادرم درگذشته، پیغمبر فرمود این پیراهن مرا كفن او كنید برخاست برای تجهیز فاطمه رفت و پیراهن خود را برای كفن او اختصاص داد و امر كرد اسامه بن زید و ابوایوب انصاری و محمدبن الخطاب و اسوء غلام او قبر فاطمه را كند نه و پیغمبر بدست خودش لحد را گذاشت.
وفات فاطمه درمدینه رخ داد و آنجا مدفون شده است در مشرق بقیح غرقه است.
«چگونگی متولد شدن علی دركعبه»
عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن متعنب با جمع از بنیهاشم دربرابر خانه كعبه آمد و مدت محل او تمام شده بود و اثر حمل به او ظاهر گشته بود و مجال بیرون رفتن نداشت پس روی نیاز بدرگاه بینیاز آورد و گفتهای صاحبخانه و ای معبود یگانه من اقرار آوردم بتو و بآنچه رسول تو از پیش تو آورده و بهرپیغمبری از پیغمبران تو و سركتابی كه فرستادهای و من تابع دین جد خود ابراهیم خلیلم و اینجا فردا بنا كرد پس سؤال میكنم از تو بحق اینخانه و بحق آنكسی كه آنرا بنا نهاد و بحق فرزندی كه درشكم من است و با من سخن میگوید و انیس من است بسخنان خود و اقرار دارم كه این مولود یكی از دلایل و آیات الوهیت و وحدانیت تو است این ولادت را بر من آسان گردان گویند چون دعای فاطمه تمام شد دیدم دیوار شكافته شده و فاطمه بدرون خانه رفت و دیوارخانه به حالت اول بازگشت فاطمه به مدت سه روز درآنجا بود و هیچكس از او خبری نداشت چون روزچهارم شد دیدم همان موضع شكافته شد و فاطمه بیرون آمد و علی را به سردست گرفته و گفت ای گروه مردم بدانید كه حقتعالی مرا از میان همه برگزید و به همه زنان پیشین تفضیل داده است.
صورت علی:
شبه را مهردیدارش نمان چون روح دو اعضا
رخش مهری فروزنده لبیش یاقوتی ارزنده
از آن جان فروزنده از این نطق سخن گویا
بهشت از خلق او بوئی محیط از جود او جوئی
بجنب حشمتش گویی ز رویش پرتوی انجم
خیالش قبلهی مردم رواقش كعبهی دلها
ستارهگوی میدانش هلال عید چوگانش
زلعل سم یك دانش غباری تودهی غبدا
زمین آثاری از رزمش ندارد دم زدن یارا
خرد طفل دبستانش قمر شمع شبستانش
بمهر چهر رخشانش ملك حیوان تراز حربا
القاب امیرالمؤمنین
1- امام المتقین 2- لعیوب الدین 3- قائدالغد المحجلین
4- اسدالله 5- خیرالله 6- فرج الله
7- روح الله 8- حمدالله و…..
گفته میشود كه خداوند ا..ا اسم داود و حضرت علی (ع) …ا اسم از اسامی خداوند را دارد.
تربیت امام علی:
از شش سالگی كه امیرالمؤمنین درتحت كفالت پسرعمش درآمد و درمكتب تربیتی محمد امین رفت تربیتی عالی یافت – تربیتی كه درمكتب رسالت بزرگترین مربی گردید و داناترین استاد دانشگاه اسلامی و نیرومندترین مدیر تربیت بشری شد. پیغمبر فرمود یا علی خداوند بمن امر كرده ترا تربیت كنم و به تو علم و دانش بیاموزم تا مرا معاونت و معاضدت كنی – محل قابل و حسن تربیت و نصیحت قائل كار را بجائی رسانید كه علی را مؤسس مدرسه تربیتی اسلام قرارداد و صدهاهزارنفر از مكتب تربیتی او بهرمند گردیدند. این شخصیت از مفاخر مسلمین است پیشرفت اسلام مدهون فداكاری اوست او مظهركمال انسانیت و پرورش یافتة مهدنبوت و مكتب الهویت است. كوچكترین اثرش این است كه امروز این رادمرد بزرگوار مورد احترام و تقدیس كلیه افراد بشر است كه به فضلیت و علمیت و تربیت او آشنا شده باشند. هیچ كس نیت كه بتاریخ اسلام آشنا باشد و علی (ع) را نشناسد یا درپیشگاه عظمت او خاضع و خاشع نگردد.
علی (ع) میفرمایند:
«برهوا و هوسهای نفس غلبه كنید و با آنها بجنگید كه اگر شما را درقید و بند خود قراردهد به پستترین درجه هلاك ساقط خواهید شد.»
«علی (ع) و تزكیه نفس»
یكی از عوامل مهمی كه انسان را در رسیدن به معهرفت الله یاری میدهد مبارزه با نفس اماره و خواستههای نفسانی است. اگر انسان توانست برامیال درونی و غرایز و تمایلات خود غلبه كند میتواند به معرفت الله راه یابد و الا انسانی كه تابع شهوات و نفسانیات خود باشد دلش هرچه خواست دنبال آن رفت و پیروزی از خواستههای نفسانی نمود چنین شخصیتی نه تنها به مقام عرفان راهی ندارد بلكه ممكن است از مسیر حق و حقیقت خارج شود تا آنجا كه از چهارپایان هم پستتر گردد. پیامبراسلام از این نفس سركش تعبیر زیبایی دارد كه میفرماید: «خطرناكترین دشمن تو همان نفس توست كه درمیان دو پهلویت قرارگرفته.» سعدی در توضیح این حدیث میگوید: از عارفی پرسیدند: چرا رسول خدا فرمودند (أعدی عدوك نفسك …؟) آن مرد عارف گفت: چون اگر تو به هردشمنی نیكی كنی و آنچه او دوست داشت به او بدهی بالاخره با تو دوست میشود مگر نفس انسان كه هرچه بیشتر به خواستهها و تمایلات او جواب دهی با تو دشمن میگردد و تو را بیشتر به گمراهی میكشد. نفس موجودی شدید و منشأ همه بدیهاست و دشمن سرسخت انسان كه هرچه به او نزدیكتر شویم بیشتر درهلاكت و نابودی و خسران ما میكوشد.
در قرآن كریم ولسان پیشوایان اسلام و نیز كتابهای اخلاق و فلسفه كلمهی نفس بسیار بكار رفته است حال باید دید ماهیت نفس در منطق اسلام چیست؟ آیا اصولاً یك امر مطلوب است یا مذموم؟ بطورقطعی درقرآن و روایات از نفس هم به خوبی یاد شده به طوری كه گاهی به آن سوگند خورده شده و هم به بدی. درسوره قیامت خداوند سبحان به نفس سوگند یادكرده است:
«سوگند به روزقیامت و سوگند به نفس كه ملامتكننده است»
در سوره فجر از نفس به خوبی یاد شده است:
«ای انسان با اطمینان به پروردگارت بازگرد درحالی كه تو از خدا خشنودی و خدا نیز از تو خشنود است.»
همانا در قرآن به بدی یاد شده است:
«همان نفس دائماً فرمان به بدی میدهد.»
«علی و ذكر»
یكی از اسباب و وسایلی كه انسان را به خدان نزدیك میكند و دربحث عرفان از منازل بشمار میآید ذكر خداست. ذكر را میتوان نقطه شروع حركت باطنی و سیروسلوك به سوی پروردگار جهان دانست، انسان سالك به وسیلهی ذكر به تدریج از افق ماده فراتر میرود و به عالم صفا و نورانیت قدم میگذارد و كامل و كاملتر میشود تا آنجا كه به مقام قرب حق تعالی نایل میگردد.
ذكر آن باشد كه اندر هرزمان خویش را در نزد حق بینی عیان
یادخدا به منزلهی روح عبادتها و بزرگترین هدف تشریع آنهاست چون ارزش هرعبادت به مقدار توجیهی است كه بنده درطول عمل به آن نسبت به خدا كسب میكند هرچه عبادتها در احیای یادالهی درجان وروان آدمی نقش بیشتری ایفا كنند هدف و غایت عمل به آنها بیشتر تحقق خواهد یافت لذا در قرآن میفرماید: «ای كسانی كه ایمان آوردهاید ذكر خدای را بسیار بگویید.»
درآیه دیگر در اوصاف عارفان و وارستگان میفرماید: «صاحبان عقل كسانی هستند كه درحال قیام و قعود و درهنگام خوابیدن خدای خود را یاد میكنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند.»
امام صادق (ع) میفرماید: «هركس كه فراوان خدای را یاد كند خداوند او را دربهشت درسایه لطف خویش قرارخواهد داد.»
درحدیث دیگر میفرمود: «ای صاحب من هرچه میتوانید و درهرساعتی از ساعتهای شب و روز خدای را یاد كنید زیرا خداوند شما را به بسیار ذكرگفتن امر كرده است و خداوند مومنی را یاد میكند كه به یاد او باشد و بدانید كه هیچ بندة مومنی خدا را یاد نمیكند مگر این كه خدا نیز او را به خوبی یاد خواهد كرد.»
ودیگر فرمود: «پدرم امام باقر علیهالسلام كثیرالذكر بود ما را بعد از نماز صبح جمع میكرد و میفرمود تا طلوع آفتاب ذكر بگوئیم،،.»
گروهی از صوفیان برگرد هم مینیشنند و الفاظ و اورادی را پیدرپی تكرار میكنند و اعمال خاص انجام میدهند آیا میتوان چنین آداب و چنان اورادی را كه در سیره پیامبر و سنت اهل بیت بیسابقه است ذكرالص محسوب كرد؟ بیتردید پاسخ منفی است. پس مواد از ذكری كه این همه از آن تجلیل شده واسلام برای آن اهمیت و الائق قائل شده چیست؟ آیا مراد همان از كارلفظی است. هتل «سبحان الله» «الحمدلله» «لاالهالاالله» كه انسان درمقام حالات یا این الفاظ زبان خود را مشغول میكند آیا مراد از ذكر این است و یا مقصود چیزدیگری است كه توجه قبلی باشد؟ درتوضیح این مقصود به معنائی كه راغب برای «ذكر» بیان كرده است توجه كنیم:
«ذكر حالت و كیفیتی روحی است كه آدمی به سبب آن میتواند معارفی را كه بدست آورده از خطر غفلت و فراموشی حفظ و نگهداری كند و به همانند ساختن معانی در دل یا زبان هم ذكر گفته میشود. پس ذكر یا به دلاست یا به زبان و هرد، یا پس از فراموشی و برای زایل ساختن غفلت است و یا برای اینكه شخص آنچه را كه در دل دارد همچنان درخاطر داشته باشد و از یاد نبرد»
علی پدر عرفان اسلامی:
درتاریخ علوم، كاوشهای بسیاری صورت میگیرد تا بنیانگذار و پدرهرعلم شناخته شود، بدین منظور كه به آبشخور اصلی آراء و اندیشههای گوناگون رسیده و در هرموضوعی به اصل آن رجوع گردد اندیشمندان واقعی درمطالعات و تفكرات خویش معمولاً به منابع اصلی و اولیه توجه دارند و آب را از سرچشمه مینوشند و جویبارهای متعدد – هرچند كه زلال و گوارایند عطش آنها را برطرف نمیكند و اگر چندصباحی هم از آن جویبارها مینوشتند ولی همیشه درامید رسیدن به سرچشمة اصلیاند. بدون شك سرجشمه بسیاری از علوم – از جلمه عرفان گرفته تا علم حدیث و رجال و اصول فقه و رشتههای علوم انسانی و ریاضی و حكمت متعالیه را در برابر انسان گشوده است مفسران واقعی این كتاب بزرگ و پیامبران اهل بیت و عصمت و طهارتاند.
تمام كتابهای آنان در واقع شرح وبسط كلمات علی علیهالسلام است. علی علیهالسلام كه تربیت شده مكتب قرآن است از وجود مربی چون پیامبر (س) سود میبرده است. پیامبربا آگاهی از استعدادهای عظیم و ؟؟؟ شگرف علی (ع) چشمههای فراوانی از معارفالهی را دراین كوه بلند حفر كرد و سیلابهای علم و دانش را از آن سرازیر ساخت. امیرالمؤمنین علی (ع) خود در این باره میفرماید: «شما به خوبی موقعیت مرا ازنظر خویشاوندی و مقام و … و بویژه ازنظر رسول خدا (س) میدانید.» از همان آغاز كه رسول خدا را از بسترباز گرفتند خداوند بزرگترین فرشته و از فرشتگان خویش را مأمور ساخت را شب و روز وی را به همای بزرگواری و درستی و اخلاق نیك سوق میدهد. من ؟؟؟ روحی و رسالت را میدیدم و رایحة نبوت را استشمام میكردم، من به هنگام نزول وحی برمحمد صدای نالة شیطان را شنیدم از رسول خدا پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود این شیطان است كه از پرستش خویش مأیوس گشته است. آری علی (ع) شاگرد اول پیامبر و نخستین و بهترین خداشناس مكتب اسلام بوده دراسلام كسی از علی با سابقهتر، آگاهتر و مومنتر نداریم او بود كه این جملة شگفتانگیز را فرمود: «اگر پرده برداشته شود بریقین من افزوده نشود»
عمربن خطاب میگوید: از رسول خد (س) شنیدم كه فرمود:
«اگر هفت آسمان و هفت زمین دریك كفة ترازو گذاشته شود و ایمان علی دركفه دیگر، ایمان علی فزونی خواهد داشت.» احمدبن خلیل میگوید: درفضائی كه دربارة حضرت علی (ع) وارد شده است دربارة هیچكس نقل نشده است. قاضی اسماعیل دهنائی و نیشابوری میگویند: دربارة هیچ یك از صحابه روایتی با استناد صحیح مانند علی (ع) وارد نشده است پیامبر درجائی دیگر باز میفرماید: علی امیرمومنان پیشوای متقیان و فرمانده باشكوهی است كه نیكان را به بهشت پروردگار عالمیان درمیآورد هركس كه اورا تصدیق خود رستگار شود و هركس كه او را تكذیب نمود ناكام شد اگر بندة هزاران سال خدا را درمیان ركن و مقام بندگی كند تا بدنش پینه بسته و فرسوده شود ولی خدا را درهرحالی ملاقات كند كه آل احمد را دشمن میدارد خداوند او را به صورت درآتش جهنم اندازد.عایشه از رسول خدا شنیدم كه میگوید: «من دیدم اولین و آخرینم و علی بن ابیطالب سیداوصیاء من است براتم و محبتش وسیله تقرب به خداست حزب او حزب خدا و شیعة او انصار خدا و دشمنان او دشمنان خدایند او بعد از من امام مسلمین و مولا و امیرالمومنین است.» او با تفسیر درست حقایق قرآنی ونبوی آشنا سازد دردمندانه و دلسوزانه میفرماید: «ای مردم قبل ازاینكه مرا از دست بدهید هرچه میخواهید سئوال كنید زیرا كه من به راه آسمان از راه زمین آشناترم.»
مولا علی (ع) درخطبهای دیگر فرمود:
«به خدا سوگند اگر بخواهم میتوانم هركدام شما را از آغاز و پایان كارش و ازت تمام شئون زندگیش آگاه سازم ولی میترسم كه این كار موجب كافرشدن شما به پیامبر گردد.» بیتردید باید گفت اگر علم و معرفتی هست معدن آن، علی و اولادعلی (ع) است همانطور كه قرآن كریم دربیان نكتههای معرفتی گویا، حضرت علی را بارزترین شاگرد دراین مكتب دانست و ؟؟؟ نكتههای پرمغز است. حضرت علی (ع) درجای دیگر فرمود: «چیزی ندیدم مگر آنكه خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه آن دیدم.
مثلاً در زمینة تفسیر قرآن خود حضرت میفرماید:
«و نوری كه باید به آن اقتدارشود آن نورهمان قرآن است آن را به سخن آرید اگرچه هرگز سخن نمیگوید اما من از جانب او شما را آگاهی میدهم، بدانید درقرآن علوم آینده و اخبارگذشته علاج درد و نظم حیات اجتماعی شماست.»
مفسران بزرگ گفتهاند:
«علی (ع) نخستین كسی بود كه علوم قرآن را به چند نوع تقسیم كرد و شصت نوع آن را دیكته فرمود و برای هرنوع مثال ویژهای ذكر كرد. در زمینة فصاحت، سخنوری، ادب و بلاغت به گونهای بود كه سیدرضی میگوید: «امیرالمومنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگان بلاغت است.» هرگوینده سخنور از او دنباله روی كرد و هرواعظ سخنرانی از سخن او مدد گرفت درعین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند. فصاحت و بلاغت حضرت علی (ع) فقط درآوردن الفاظ زیبا و چیدن آنها دركنارهم نبود بلكه پرمغز و حكمتآمیز هم بود آن حضرت اساساً سخنانش را برای ادای مقصود میگفت و آهنگ موسیقی كلامش براعماق احساسات پنجه میافكند آن گاه درپیش ازنیم صفحه این جملة ملوا را ستایش میكند و میگوید درهمة كتاب ما اگر جز این یك جمله نبود كافی بلكه كفایت بود بهترین سخن آن است كه كم آن تو را از بسیارش بینیاز كند و معنی درلفظ پنهان نشده باشد و بلكه ظاهر و نمودار باشد.
اما درزمینة عرفان چه نظری وچه علمی به اندازهای از آن حضرت مطلب نقل شده است كه بای هیچكس جای تردیدی باقی نمیگذارد كه علی (ع) پدرعرفان است. عارفان و صوفیان چه آنان كه بیراهه رفتهان و درمباحث عقلی علی را پیشوای و مقتدای خود میدانند. همة عرفا از قرن هفتم هجری به این طرف دربارة تویحد به شكل فلسفی و با مددگرفتن از كشف و شهود عرفانی بحث كردهاند. اما عارفانی كم قصد آن را دارند آب را از سرچشمة اصلی و زلال آن بنوشند و آیات قرآنی مربوط به توحید و اسما و صفات را از هنر واقعی آن فراگیرد. آن حضرت درنهجالبلاغه با دو روش به بحث توحید و خداشناسی پرداخته است: یكی از طریق توجه انسانها به پدیدهها و نظم موجود در آنها و این كه پدیدهها نیازمند پدیدآورندهای است اما روش جذاب و دلنشین دیگری كه دربیشتر مباحث توحیدی نهجالبلاغه ارائه شده است. روش تعلقی و مكفی است.
به قول استادشهیدمطهری:
دربحثهای توحیدی نهجالبلاغه آنچه اساس محور و تكیهگاه همه بحثها و استدلالهاست اطلاق و لاحوی و احاطة ذاتی حق است. مسأله دیگر «سباطت مطلقه» و نفی هرگونه كثرت تجزی ونفی هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است و این كه قدمت او زمانی و وحدت او وحدت عددی نیست. كلام خدا عینالعقل اوست نه ازنوع احاطة اذهان بریك معنی و مفهوم دیگر.
علی نه تنها خدا را پرستش میكرد و به آن یگانه عشق میورزید و شب و روزش با یادحق میگذشت بلكه توانست با تفكر عقلی، یافتههای قلبی خویش را درمورد خدا و صفات و اسماء او، به تندرستی تبیین كند او درمیان مردم و دربیان اندیشها صاف و زلال توحیدی و ذوق عرفانی همچون معقول درمیان محسوس بود. او به توصیه پیامبر (س) غیراز سولك علمی درمسائل تعلقی و استدلالی كردن اندیشههای توحیدی، گوی سبقت را از همگان ربوده بود، از همین روی ما این بزرگ مرد را پدرعرفان اسلامی میدانیم.
جهاد یكی از عالیترین اعمالی است كه انسان را به خداوند نزدیك میكند و بشرخاكی را كه دل درطلب راحتی داند با بذل جان و مال در برابردشمن خدا به پرواز درمیآورد. چه عملی بالاتر و بهتر از اینكه اسنان با ایمان از خانه و فرزند و همسر ویاران و دوستان دست بكشد و از كاروعلایق دنیوی دل بكند و به نبرد دشمنان خدا برود، آیا سیروسلوكی بالاتر و مقامی والاتر و بهتر از این میتوان یافت بنابراین كسانی كه درگوشهای به تسبیح و ذكر و ورد مشغول شوند و تنها به رازونیاز و دعا میپردازند و از خطردشمنان اسلام غفلت نمایند نه تنها سیرالله نكرده بلكه این نوعی خلود در ارض و دل بستن به دنیاست. سپس آنان كه درمقام سیروسلوك و درتكاپوی رسیدن به قرب الهیاند و دوست دارند میهمان خدا باشند نباید از جهاد فیسبیلالله غافل گردند بلكه باید برای دفاع از كیان اسلام و نشر آن باوجود شرایطی از جان و مال دریغ نورزند تا انسانی وارسته وموردعنایت خدا باشند. به همین اساسا كه میبینیم الگو اسوه عارفان امیرالمونین علی (ع) درتمامی جنگهای صدراسلام و ركاب رسول خدا شرك كردند و از كیان اسلام و قرآن دفاع نمود و اركان اسلام را محكم كرد و هرگز نگفت درگوشهای به عبادت مشغول میگردم بلكه درجهاد در راه خدا و تلاش برای استقرار اركان اسلام را بالاترین عبادت میدانست.
علامه حلی مینویسد:
لاخلاف بین المسلمین كافه ان الدین انما تمهدت قواعده و تسیدت اركانه بسیف مولانا امیرالمومنین (ع) لم یسبقه فی ذلك سابق و لالحقه لاحق …،
معنی هیچ خلافی بین مسلمانان نیست كه پایدار و اركان دین اسلام به شمشیر علی (ع) استحكام یافت هیچكس دراین كار به او سبقت نگرفت و بعد ازاوكسی به او محلق نخواهد شد،…. او كرب و اندوه را از چهره رسول خدا میزدود و ملائكه از حملاتش برمشركین تعجب میكردند.
«مفهوم جهاد»
در ریشه واژه جهاد اختلاف است بعضی اهل لغت چنین گفتهاند جهاد اگر از ریشه «جهد» باشد به معنای وسعت، قدرت، توان و طلاقت است. و اگر از مادة «جهد» آمده باشد به معنای سختی و مشقت میباشد. درمجمع البحرین آمده است: جهد هم به فتح جیم آمده (جهد) و هم به ضم جیم (جهد) و هردو به معنای وسعت و طاقت است، و بعضی گفتهاند اگر به فتح باشد به معنای شفقت است و اگر به فهم باشد به معنی ملاقت و توان است راغب میگوید: (جهد) و (جهد) هردوبه معنای ملاقات و مشقت آمده و بعضی گویند (جهد) به معنای مشقت است و (جهد) به معنای وسعت است. به هرحال هرگاه كلمه جهاد را از ریشه جهد بدانیم درصورت مجاهد به كسی گفته میشود كه تمام قدرت و توان و نیروی خود را در راه هدف خود بكارگرفته است و اگر جهاد را از ریشه جهد درنظر بگیریم دراین صورت مجاهد به كسی گفته میشود كه برای رسیدن به هدف خود درمشكلات گام بردارد و درسختیهای طاقت فرسا خواسته خود را پیدا میكند. به نظرمیرسد معنای اول كه جماد از ماده (جهد) گرفته شده باشد با آنچه از نظرقوانین شرع مطرح است مناسبت باشد. درمجمعالبحرین آمده است، جهاد شرعاً دادن مال و جان برای اعلای كلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان است.
اهیمت جهاد
جهاد یك قانون عمومی در عالم خلقت است، زیرا تمامی موجودات زنده اعم از نبات و حیوان به وسیله جهاد و كوشش موانع را از سر راه خود به میدارند تا به كمال مطلوب خود برسند. ریشههای درخت دراعماق زمین برای بدست آوردن غذا و نیرو به طوردائم درحركت و فعالیت است و اگر روزی این كوشش را ترك كند ادامه حیات برای آن غیرممكن است و لذا اگر درحركت خود دراعماق زمین با موانعی برخورد كند چنان چه قادر باشد آن را سوراخ كند و به مسیر خود ادامه میدهد. عجیب این است كه ریشههای نازك و لطیف گاهی همانند متدهای فولادی با موانعی به نبرد برمیخیزند و اگر احیاناً این توانایی را نداشت راه خود را كج كرده و با دور زدن از آن مانع میگذرد.
«چند آیه دربارهی اهیمت جهاد»
1- یا ایتها النبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماویهم جهنم و بئس المقیر.
ای پیامبر با كافران و منافقان به جهاد برخیز و پیكار كن و برآنان سخت بگیر جایگاه آنان جهنم است و به جایگاهی است.
2- یا ایها النبی مرض المومنین علی القتال …؛
ای پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمنان تحریك كن.
3- ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولكن الله ذوفضل علی العالمین.
اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع ونابود نمیكرد فساد روی زمین را میگرفت ولی خداوند برجهانیان منت میگذارد و از سرلطف خود بربندگانش اجازه نمیدهد كه ناپسندی و فساد درجهان پیروز گردد زیرا كه او خدای فضل و كرم برتمامی اهل این عالم است.
4- وقاتلوهم حتی لاتكون فتنه و یكون الدین و كله لله .
ای مسلمانان با كافران به پیكار و جهاد برخیزید تا در روی زمین فتند و فسادی باقی نماد و دین خدا آیین همگانی گردد.
جهادعلی و شرایط زنان
بدون تردید ارزش هركاری و عملی بستگی به اخلاص آن عمل و موقعیت و شرایط و تحقق آن كار دارد. و هرچه عمل خالصتر و خداپسندانهتر باشد ارزش آن بیشتر است. چیزی كه درآن شك و تردیدی وجود ندارد این است كه پیكار و جهاد علی (ع) تنها برای خدا و تقویت اسلام بود. او درمیدانهای جنگ به این هدف میجنگید كه جمعیتی هدایت شوند و از تاریكیها به نورحق روی آورند و از قعرجهنم به اعلی اعلیین بهشت راه یابند.
این حقیقت را دریكی از خطبههای حضرت درجنگ صفین به یارانش ملاحظه میكنیم در آن موقعی كه یارانش از تأخیر فرمان جنگ صفین ناراحت بود به آنها فرمود: به خدا سوگند هرروزی جنگ را به تأخیر میاندازم به خاطر آن است كه آرزو دارم عدهای از آنها به جمعیت ما بپوندند و هدایت شوند و در لابهلای تاریكیها پرتویی از نور مرا ببینند و به سوی من آیند. و ازطرف دیگر جهادعلی درشرایطی بود كه اسلام درغربت و تنهایی به سر میبرد نه عده و جمعیتی داشت و نه نیرو و قدرتی، ازنظر سلاح و امكانات درحد صفر بود و از جهت سرباز و لشكر ضعیف بود و تعداد نفراتی كه در پیامبر اسلام گرویده بودند هم اندك بود و هم امكانات مالی نداشتند و درجنگ «بدر» تنها چند مركب برای لشكر اسلام بیشتر نبود و دربعضی جنگها چند روز را هرنفر به خرمایی اكتفا میكرد و درصحنه نبرد و كار زار حضور فعال داشت. درچنین شرایط و اوضاع غربت اسلام بود كه علی (ع)مردانه وارد میدان جنگ میشد و یك تنه با صدها نفرمیجنگید و دشمنان اسلام را قلع و قمع میكرد و گاهی با حملة مردانهی علی درمیدانهای جنگ شكست به لشكر نیرومند دشمن وارد میگردید. امیرمؤمنان در شرایطی میجنگید كه تمام كفر و شرك با یهود و نصارای جزیرهالعرب دست به دست هم دادند وبا هم پیمانی نظامی علیهالسلام بستند و تمام امكانات خود را تجهیز كردند و به میدان آوردند و جنگ احزاب «خندق» را به پاكردند. درآن جنگ تنها علی میداندار بود كه عمدو بن عبد و درابه جهنم فرستاد و سایر همراهیانش را كه برای نبرد با مسلمانان به میدان سوی خندق آمده بودند تارومار كرد و نیروی چند هزارنفری دشمن را مجبور به عقبنشینی كرد. این فرزند ابوطالب حیدر كرار بود كه درجنگ حسین یك تنه در برابر دشمنان قوی و قسم خوردهی آنجا ایستادگی كرد و شمشیر زد تا جایی كه دشمنان مجبور به عقبنشینی شدند و بالاخره علی (ع) آن كسی كه درب خیبر را از جاكند و راه مسلمانان را به قلعههای یهودیان خیبر بگشود و فتح و پیروزی را برای آنان به ارمغان آورد، درچنین شرایطی جهاد امیرمومنان و خلیفه رسول الله علیبن ابیطالب معنای واقعی به خود میگیرد و نام «جهاد فی سبیلالله» را به خود اختصاص میدهد. پس اگر بگوییم اسلام بربركت شمشیر علیبن ابیطالب حیات گرفت، گزاف نگفتهایم زیرا شمشیر علی جلو هجوم دشمنان اسلام را گرفت و نگذاشت دین چنین اسلام تضعیف گردد.
علی و نماز
درمیان اعمال مذهبی نماز دارای اهمیت بسیار والایی است و از سابقهای بسیار دیرینه برخوردار است، چون از دیرباز درهمهی ادیان الهی نقش برجسته و مهمی داشته است. از باب نمونه درقرآن كریم از زبان حضرت عیسی (ع) نقل شده كه : و او حیانی بالصلاه و الزكاه مادمت حیا؛ خداوند مرا به نماز و زكات سفارش كرده است تا آنگاه كه زندهام.
مشابه این سخن در مورد پیامبران دیگر نیز آمده است. در تاریخ اسلام نیز نماز اولین عبادتی بود كه پیامبر به برپای آن فرمان یافت و از آن پس بود كه سایر احكام اسلامی تشریع شد. نماز یكی از تعلیمات بنیادی و علمی اسلام است و كانون محوری بسیاری ارزشهای اخلاقی و معنوی و اجتماعی اینم مكتب آسمانی بشمار میرود.
نماز همچون كعبهای است كه ایر اعمال عبادی برگرد آن میچرخد و با آن ارتباط وثیق دارد. همچنان كه در قرآن نماز همپای زكات ذكر شده است و بااعمال سیاسی عبادی حج با همه اهمیتی كه دارد بدون نماز طواف ناقص و باطل است و جماد نیز روح و معنا و انگیزه و نیروی خود را از نماز میگیرد و همچنین سایر اعمال عبادی اسلام اعم از فردی و اجتماعی كه به نحوی به نماز گره خورده تحت تأثیر قرار دارد. بنابراین این نماز ركنی از اركان اصلی شریعت اسلام و آیین مسلمانی است و نه قابل تفكیك از سایر تعالیم اسلامی است و نه در هیچ حالی كنار گذاشتنی و قابل بی اعتنایی و سستی در بر پای همگانی آن كه « الصلاه لاتسقط مجال ».
نماز یاد خدا و همسخین با اوست نماز اظهار خضوع و خشوع و بندگی در برابر معبودی بیهمتا و پرواز ملكوتی بندگان به سوب خداست، تا جایی كه پیامبر فرمود: نور چشم من در نماز قرار داده شده ).
علی و كارو انفاق
انسان اتز روزگاران پیشین تاكنون با هرایده و مكتبی مجبور بوده كه بهكار و فعالت اقتصادی اهمیت بدهد؛ انسان مادی و دنیا گرد برای زفاه و عیش و نوش بهتر، و انسانهای الهی آبادكردن مزرعه آخرت و آرامش خاطر و برای ادامة حیات و عبادت و كمال به كار توجه نموده است.
ار این روست بیتردید میتوان گفت در طول تاریخ هر جامعهای ـ هرچند محدود و كوچك ـ بخش عمدهای از فعالیتهای خود سعی در راه مسائل اقتصادیب و كاری صرف كرده و میكنید. اسلام هم از ان جا كردین كامل و جامعی است و به تمام خواستههای انسان ارجح میژ نهد به كار و تلاش اقتصادی واهمیت فراوان داده وحتی آن را در كمال و رشد انسانها مؤثر دانسته و بیكاری و تنبلی و كمكاری را خدمت نموده است.
توجه و تأكید اسلام به مسائل مالی و كسب و كار از آن روست كه بیگانگان نتواند برمسلمانان تسلطی یابند چنان كه قرآن میفرماید تسلط بیگانگان نتوانند برمسلمانان تسلطی یابند چنان كه قرآن میفرماید تسلط بیگانگان وقتی است كه مسلمانان از جنبههای مالی و اقتصادی توان و بنیة كافی داشته باشند و بدون تردید ریشة تمام وابستگیها در وابستگی اقتصادی بوده است. چنان حضرت علی فرموده است: «محتاج هركس شوی، اسیرش خواهی شد.» مع الاسف مسلمانانی كه كمتر به حقایق اسلامی آگاهی دارند به اشتباه میپندارند كه اسلام با كار و فعالیت اقتصادی میانهای ندارد و پیروان خود را به عزلت و گوشهنشینی سفارش میكند.! اما باید گفت: اسلام همان گونه كه جنبههای روحی ومعنوی انسانها را موردعنایت قرارداده و بعضی عبادتها را واجب و برخی را مستحب نموده، جهاد و كفر ستبری را برای بقای حق و حقیقت ضروری دانسته به همسرداری و علاقه به فرزند برای بقاء نسل و ارضاء خواستههای درونی به دید موافق نگریسته است و احیاناً لازم و واجب شمرده است همین طور كه به كار و فعالیت اقتصادی و بینیازی فرد و جامعه اسلامی سفارش اكید كرده و بیكاری را خدمت و ملامت نموده است. البته درمكتب حیاتبخش اسلام برای كار و فعالیت اقتصادی مثل سایر مسائل و احكام دیگر شرایط و مقرراتی قرارداده شده تا مسلمانان دچار دلبستگی به دنیا و انحراف از مسیر صحیح كه موجب اخلال در زمین میشود نگردند و با رعایت شرایط و مقررات اسلامی كار برای آنها مسیر الی الله شود و به تعبیر كلام معصو «لكاسب حبیبالله» گردد.
چند نكته
برای روشن شدن موضوع توجه به چند نكته ضروری است:
- از دیدگاه اسلام كار منحصر به كارهای بدنی و دستی نیست بلكه هرنوع تلاش و كوششی كه درخدمت به جامعه و خیروصلاح مردم باشد كارمحسوب میشود. بنابراین همانگونه كه ساختمانسازی، جادهسازی، كارگری، كشاورزی و تجارت مصداق كار است. پزشكی – مهندسی – كارهای اداری – تبلیغ دینی و خلاصه هرگونه فعالیتی كه در رفع نیاز جامعه مؤثر باشد نیز كار به شمارمیآید. 2 كار از دیدگاه اسلام وقتی محترم است كه به عفت عمومی و اخلاق جامعه آسیب نرساند و یا با شرافت و عزت نفس انسانی منافاتی نداشته باشد، بنابراین درشریعت اسلام رشوهخواری، رباخواری، درآمد از راه قمار و زنا، فروش مشروبات الكلی و هرنوع درآمدی كه از این نوع كارهای زشت و پلید باشد حرام است و مجازات دنیوی و اخروی دارد.
- ازسخنان پیشوایان اسلام به خوبی استفاده میشود كه اگر هدف انسان از كار، این باشد كه زندگیخوار عائله خویش را بهبود بخشد و از مازاد درآمد درآمدش به معیشت دیگران كمك كند، آن كار دراسلام به مقدس و مرضای خداوند است و موجب كمال و رشد و تعالی انسان به سوی رب الارباب است. ولی اگر به قصد ثروتاندوزی و تكاثر وقدرت و تفوق طلبی به دیگران باشد نه تنها ممدوح نیست بلكه مذموم و راه شیطان رفتن است همین طور از بیكاری و تنبلی و بارخود به دوش دیگران انداختن و از درآمد دیگران بهرهوری نمودن نیز خدمت شده و اسلام سخت به مخالفت با آن برخاسته است.
دیدگاه و كردار امام
امیرالمومنین (ع) این انسان كامل و اسوه تقوا و فضیلت همچنان كه درعبادت، زهد، پرهیزكاری، عدالت، جهاد، شجاعت، كمك به محرومان و علم و دانش پس از پیامبر سرآمد همگان بود، در كار و كشاورزی هم قدری فعال و كوشا بود كه ازاین نظر هم برجستگی خاصی داشت، زیرا علی (ع) سالیانی از عمر شریف خود را مخصوصاً در دوران 25سالگی كه از صفحه سیاسی كنار گذاشته شده بود.
علی و زهد و پارسایی
زهد و بیرغبتی به بهرهها و دستاوردهای نامشروع دل نبستن به مال و منال دنیوی و ترك تعلق روی به جاه و جبروت قدرتهای اجتماعی رهتو شد معنوی نیرومندی است كه راه سیروسلوك به بارگاه الهی را صاف و هموار میسازد. زهد میوهترش دینداری خالصانه است. زهد نه تنها با عرفان و معرفت الله بیگانه نیست كه مبداء اصلی عرفانهاست. خوی زاهدانه و سیروسلوك بیرغبتانه نسیت به جلوههای حیات مادی ـ درعین بهرهمندی از نعمتهای حلال الهی – بزرگترین امدادگر دینداران و مركب را هوارسالكان الی الله است. بیاعتنائی به منافعی كه دنیاپرستان شبانهروز برای كسب آن دل و دین تباه كرده و سهل و آسان به انواع خیانتها و نیرنگها و قانون شكنیها و نامردیها متوسل میشوند خود بهترین راه مبارزه با اهریمن صفتیها و نیرومندترین ضربهشكننده صفوف ظلم و تبهكاری است. حضور زاهدان وارسته و اصلاحگر در زندگی اجتماعی این چنین اثر گذارد حیاتی است. دستیابی به زهد حقیقی و آراسته شدن به آن اگرچه در آغاز با تلخكامیها و تحمل ارادی ناملایمات و پشتپا زدن به مشتهیات نفسانی توأم است اما هرگاه این نهال برومند استحكام یابد و به بار بنشیند زندگی شیرین میگردد و گامزدن در راه حق و عملكردن به همه تعالیم دین بسیار آسان و پرجاذبه میشود. بیرغبتی به آمال مادی و دل ندادن به جاذبهها و زرق و برقهای تهی مایه آن خود مقدمه رهایی از بندهای اسارت دنیا و اسباب دلبستگی و اشتیاق به عالم غیب و ملكوت و نعمتهای بارگاه الهی است
جهت دریافت فایل سیری در زندگانی حضرت علی (ع) لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 4,900 تومان
برچسب ها : سیری در زندگانی حضرت علی (ع) , زندگانی حضرت علی (ع) , حضرت علی (ع) , زهد , علی و زهد و پارسایی , علی و كارو انفاق , معارف , ذکر خدا , دانلود سیری در زندگانی حضرت علی (ع) , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه