طلاق در اصل رها كردن از روی پیمان و قراردارد است ورها كردن از قید زوجیت نیز طلاق نامیده شده است و در اصطلاح شریعت، همان مفهوم عرفی رایج میان عقلاء را می رساند كه شارع مقدس با شرایط خاصّی امضا كرده وبه معنای گشودن پیوند زناشویی با واژه مخصوص یا اشاره و نوشته ای كه جایگزین آن باشد، چه پیوند زناشویی بلافاصله گشوده شود و چه بعد از گذشت زمان معین
قیمت فایل فقط 7,900 تومان
طلاق
مقدمه
طلاق در اصل رها كردن از روی پیمان و قراردارد است ورها كردن از قید زوجیت نیز طلاق نامیده شده است. و در اصطلاح شریعت، همان مفهوم عرفی رایج میان عقلاء را می رساند كه شارع مقدس با شرایط خاصّی امضا كرده وبه معنای گشودن پیوند زناشویی با واژه مخصوص یا اشاره و نوشته ای كه جایگزین آن باشد، چه پیوند زناشویی بلافاصله گشوده شود و چه بعد از گذشت زمان معین.
و در اصطلاح حقوق نیز طلاق عبارتست از ایقاعی تشریفاتی كه به موجب آن مرد به اذن یا حكم دادگاه، زنی را كه به طور دائم در قید زناشوئی اوست رها می سازد.
آنگونه كه از قدیمی ترین قانون مدوّن و ساخته ی دست بشر یعنی ( قانون حمورابی) استنباط می شود خانواده اساس اجتماعی بوده و مرد قادر بوده در مواردی كه زن تا مهلت معینی صاحب فرزند نمی شده وی را طلاق دهد و نیز اگر زنی بیماری مزمن داشت، مرد بدون آنكه او را طلاق دهد می توانست زن دیگری اختیار كند.
در آتن نیز طلاق برای مرد دشوار نبوده و مرد می توانست بدون ارائه دلیل زن خویش را از خانه براند. در مقابل زن نمی توانست به دلخواه، همسر خویش را ترك گوید ولی در صورت ستم شوهر، زن می توانست به ( آرخون) مراجعه و تقاضای طلاق كند و با رضایت (آرخون) طلاق زن صورت می گرفت. گاهی نیز طلاق با رضایت طرفین انجام می گرفت، لیكن این توافق باید رسماً طی تشریفاتی در نزد ( آرخون ) اعلام می شد.
در مصر قدیم نیز شوهر نمی توانست زن خود را طلاق دهد مگر در مورد نازایی و طلاق زن به هر دلیل، شوهر را مكلف می نمود تا قسمت بزرگی از املاك خانواده را به وی واگذارد و در نتیجه طلاق به ندرت اتفاق می افتاد.
در دین زرتشت نیز آیین زناشویی كاری پسندیده و تجرد امری ناپسند و در خور نكوهش بوده است. این تعلیمات به همراه حق برابری زن در زندگی زناشویی موجب می گردید كه طلاق امری ناشی از اراده ی بی چون و چرای مرد تلقی نگردد.
در ایران باستان طلاق منوط به رأی دادگاه بود. اگر قاضی دادگاه تشخیص می داد كه زوجین می توانند زندگی زناشویی خود را ادامه دهند، آنان را مجبور به زندگی می نمود و شوهر متمّرد را به مجازات سختی محكوم می كرد تا بی جهت متمایل به طلاق نگردد.
در دین یهود نیز طلاق وجود داشته است در صورتی كه مرد كجروی در زن خود بیابد برای او نامه ی انفصال (جدایی) بنویسد و به دستش بدهد و از خانه ی خود او را بیرون فرستاده و رهایش سازد.
در انجیل نیز آیات متعددگاه بر عدم قبول مطلق طلاق دلالت دارد (همانند آیات 16:18) و در آیات دیگری از انجیل، طلاق را محدود به زنای یكی از زوجین نموده است(ماندن آیات 15:31) انجیل متی كه می گوید: ( هر كسی از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامه به او بدهد، لیكن من به شما می گویم هر كس به غیر علت زنا، زن را از خود جدا كند باعث زنا كردن او باشد و هر كس زن مطلقه را نكاح كند، زنا كرده باشد)
طلاق در اسلام
طلاق در اسلام منفورترین حلال نامیده شدهاست و از این واقعه عرش الهی میلرزد.
قرآن به مردان مسلمان سفارش میکند که از طلاق همسرانشان خودداری ورزند؛ و سازش را بهتر دانسته است. در شرایط ناسازگاری زن و شوهر، قرآن پیشنهاد کردهاست که داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن با هم بحث کنند.
کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود سوگند یاد میکنند، میبایست چهارماه، قبل از نافذ شدن طلاق، انتظار بکشند و اگر باز هم اصرار داشتند، حکم اجرا میشود.
اگر طلاق پیش از نزدیکی صورت پذیرد و شوهر برای زن مهری تعیین کرده باشد، میبایست نصف آنچه معین کرده، به زن بپردازد.
قرآن نوعی طلاق رجعی را که در آن، مرد به زن خود میگوید پشت تو چون پشت مادر من است، زشت میشمارد.
در ازدواج دائم، مرد میتواند همسرش را طلاق دهد؛ مشروط به اینکه زن در مدت عادت ماهانه و یا باردار نباشد. برای تقاضای طلاق از سوی زن، عموماً شرایطی در پیمان ازدواج معین میشود. مثلاً اگر زن در پیمان ازدواج شرط کرده باشد که هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا با او بدرفتاری کند، تقاضای طلاق خواهد کرد. در صورت ناتوانی شوهر از دادن نفقه، زن میتواند تقاضای طلاق نماید. همچنین، ابتلای شوهر به بیماری روانی یا جسمانی که باعث اختلال در زندگی زناشویی شود؛ میتواند دلیلی برای تقاضای طلاق از سوی زن باشد.
عموماً میزان طلاق در جامعههای اسلامی، کمتر از میزان طلاق در جوامع غیراسلامیاست. بسیاری از شوهران که زنان را مورد سوءاستفاده و سوءرفتار قرار میدهند، از طلاق دادنشان خودداری میکنند. در بسیاری از کشورهای اسلامی، دادگاههای خانواده برای اجرای عدالت تأسیس شدهاند.
طلاق به صورت یک حق طبیعی از مختصات مرد است. اما اینکه مرد می تواند به عنوان توکیل مطلقا یا در موارد خاصی از طرف خود به زن حق طلاق بدهد، مطلب دیگری است که هم در فقه اسلامی مورد قبول است، و هم قانون مدنی ایران به آن تصریح کرده است. ضمنا برای اینکه مرد از توکیل خود صرفنظر نکند و این حق تفویضی را از زن سلب ننماید یعنی به صورت وکالت بلاعزل درآید معمولا این توکیل را به عنوان شرط ضمنی در یک عقد لازم قرار میدهند.
به موجب این شرط، زن مطلقا یا در موارد خاصی که قبلا معین شده است می تواند خود را مطلقه نماید.
لهذا از قدیم الایام زنانی که از بعضی جهات نسبت به شوهران آینده شان نگرانی داشتند، بصورت شرط ضمن العقد برای خود حق طلاق را محفوظ میداشتند و عنداللزوم از آن استفاده میکردند.
علیهذا از نظر فقه اسلامی، زن حق طلاق بصورت طبیعی ندارد. اما بصورت قراردادی، یعنی بصورت شرط ضمن العقد می تواند داشته باشد.
ماده 1119 قانون مدنی چنین می گوید " طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، مثل اینکه شرط شود هر گاه شوهر، زن دیگر بگیرد، یا در مدت معینی غایب شود، یا ترک انفاق نماید، یا بر علیه حیات زن سوء قصد کند، یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهائی خود را مطلقه نماید ".
چنانکه ملاحظه میفرمائید، اینکه میگویند از نظر فقه اسلامی و قانون مدنی ایران، طلاق حق یکجانبه است که به مرد داده شده و از زن بکلی سلب شده سخن صحیحی نیست.
از نظر فقه اسلامی و هم از نظر قانون مدنی ایران حق طلاق بصورت یک حق طبیعی برای زن وجود ندارد ولی بصورت یک حق قراردادی و تفویضی میتواند وجود داشته باشد.
طلاق از منظر دین(آیات و روایات)
در طلاق بائن شوهر بعد از طلاق حق بازگشت ندارد خواه زن در عدّه باشد یا نباشد كه طلاق بائن بر 6 نوع است. در طلاق رجعی مرد می تواند تا وقتی كه همسرش در عدّه است به او رجوع كند.
قرآن كریم در آیاتی از سوره طلاق و بقره، نساء و احزاب پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن گفته است. در اسلام آنچه دارای اهمیت است تشكیل خانواده است به همین علت ازدواج امری مقدس و پسندیده و برای ثبات و پایداری آن تأكید فراوان شده، و طلاق امری ناپسند است و برای جلوگیری از آن از هر وسیله ممكن استفاده شده است و از طلاق به عنوان منفورترین حلالها یاد شده است. پیامبر اسلام (ص) فرموده اند:
( منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است)
همچنین فرموده اند: ( زن بگیرید و طلاق ندهید زیرا خداوند مردانی را كه مكرر زن بگیرند و زنانی كه مكرر شوهر كنند را دوست ندارد. )
امام صادق (ع) فرموده اند: ( از چیزهایی كه خدای عزّوجلّ حلال فرموده هیچ چیز نزد او منفورتر از طلاق نیست، خداوند مردی را كه زیاد زن طلاق می دهد و هر زمان زنی را تجربه می كند دشمن می دارد.)
همچنین بدترین خانه نزد خداوند، خانه ای است كه به واسطه طلاق از هم پاشیده می شود و هنگامی كه طلاق رخ می دهد عرش خداوندی به لرزه درمی آید. اما در جایی كه تحمل زندگی مشترك بر طرفین، ناممكن می گردد طلاق امری لازم و ضروری می شود به امید آن كه هر یك از طرفین در پیوند بعدی، سعادت خویش را بیابند.
خداوند می فرماید:
( لا تَدْری لَعَلَّ الّلهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ اَمْراً )
«سوره طلاق آیه 1»
تو نمی دانی شاید خداوند بعد از این ماجرا وضع تازه و وسیله اصلاحی فراهم سازد.
با آنكه طلاق در اسلام در وقت ضرورت مشروع است ولی به مجرد اینكه مردی از همسرش ناخرسند باشد راه طلاق را نشان نمی دهد بلكه او را به بردباری و شكیبایی دعوت می كند و برای جلوگیری از طلاق راهكارهایی نیز ارائه می دهد اما اگر با نزدیک به هم تدابیر چاره ای جز طلاق و جدایی نباشد می فرماید:
( آنها را از خانه هایشان خارج نسازید و آنها نیز از خانه ها (در دوران عدّه) خارج نشوند مگر اینكه آنها كار زشت آشكاری را انجام دهند.)
فقط در صورت انجام كار زشت می توان زن را در زمان عدّه از خانه بیرون كرد و این را حدود الهی می داند و هر كس از حدود الهی تجاوز كند به خویشتن ستم كرده است.
جهت دریافت فایل طلاق لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 7,900 تومان
برچسب ها : طلاق , دانلود طلاق , علوم اجتماعی , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه