آشنایی با ویژگیها، روحیات و شناخت صحیح استعدادها و توانایی ها ،كاستی ها ، نیازها و نیروهای جسمانی و روانی كودكان در مراحل مختلف سنی از عوامل بسیار مهم وكارساز امر آموزش و پرورش است از اساسی ترین ویژگیها كه میتواند در امر آموزش مفاهیم دینی به ما كمك كند وجودگرایش دینی و میل به سوی امورمذهبی در كودك است ما معتقدیم كه كودكان سرشت خداجوی دارند و مفا
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
آموزش مفاهیم دینی به کودکان (13-6) سال با تاکید بر نماز ، دعا و قرآن
در این تحقیق سعی شده است به یكی از مهمترین موضوعات مهم آموزش یعنی شیوة آموزش مفاهیم دینی به كودكان پرداخته شود گرچه این به مثابة بحر در كوزه كردن است كه به قول مولانا:
«گر بریزی بحر را در كوزه ای چند گنجد؟ قسمت یك روزه ای »
البته پس از مقدمه بخش اول میباشد كه به بررسی ویژگیهای كودكان ، مراحل رشد آنها و ویژگیهای این مراحل پرداخته شده است . در بخش دوم عواملی كه در تربیت كودك مؤثر است از قبل از تولد تا بلوغ بررسی شده است. در بخش سوم به قسمتی از سخنان معصومین (ع) دراین مورد پرداخته شده است كه حاوی بهترین نكات روانشناسی است . بخش چهارم اختصاص به اصل تربیت دارد كه چه چیزهای و چه اصولی باید ضمن تربیت كودك رعایت شود . در بخش پنجم روشهای تربیت دینی بررسی شده و سعی شده مؤثرترین آنها ذكر شود و در آخرین بخش برخی مفاهیم نسبی و درك كودكان از آنها ، سپس شیوة آموزش آنها بطور اختصاصی پرداخته شده است.
منابع مورد استفاده در تحقیق نیز كتبی روایی مانند بحارالانوار و میزان الحكمه میباشند و برخی كتب روانشناسی و تربیتی ، همچنین از چند مقاله در این زمینه از نشریات معتبر استفاده شده است و همینطور به چند فرهنگ جهت كلید واژهها مراجعه شده است.
آشنایی با ویژگیها، روحیات و شناخت صحیح استعدادها و توانایی ها ،كاستی ها ، نیازها و نیروهای جسمانی و روانی كودكان در مراحل مختلف سنی از عوامل بسیار مهم وكارساز امر آموزش و پرورش است. از اساسی ترین ویژگیها كه میتواند در امر آموزش مفاهیم دینی به ما كمك كند وجودگرایش دینی و میل به سوی امورمذهبی در كودك است. ما معتقدیم كه كودكان سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام اموری هستند كه با سرشت كودك سازگارند و اكتسابی نیستند و این علاقه در درون وجود آنهاست و وظیفة تعلیم و تربیت شكوفا كردن این گرایشهای فطری است.[1]
از ویژگیهایی كه میتواند ما را در آموزش معارف دین كمك كند وجود تمایلات فطری در كودك است علاقه كودك به دین و خدا در درونش بوده و در سن بلوغ به شكوفایی آشكار میرسد و نیازمند آن نیست كه وجود خدا را به كودك بقبولانند بلكه باید این باور فطری به خدا را در او حفظ و شكوفا نمایند. برای این منظور باید با بیان آثار رحمت الهی و آگاه گردن قلب و عقلش از این آثار و ذكر نعمات بهشتی سراسروجودش را از این حب عاطفی سرشار سازد.[2]
امام سجاد علیه السلام در این زمینه میفرمایند: خداوند به موسی علیه السلام وحی نمود كه مردم را به من علاقه مند كن و آنان را نیز نزد من محبوب ساز ، عرض نمود چگونه ؟ وحی آمد كه نعمتهای من را برای آنان بازگو كن آنان خود عاشق من خواهند شد.[3]
بر اساس یافته های روانكاوی نخستین تجربه ها ،نخستین عادتها ، نخستین باورها و نخستین احساسات ، پایدار ترین آنها است . از همین رو كودكان كه نخستین تجربه ها و احساسات خود را نسبت به دین و احكام دینی در خانواده از والدین میگیرند میتواند این نخستین ها ، مقدس ترین و زیباترین باشد.
به همین سبب است كه نگرش های اولیه به مذهب پایدارترین است ، به گونهای كه هستة اولین و جان مایة بنیادی وی حس دینی را شكل میدهد. مثلاً نگرش های اولیه كودك به نماز و چگونگی برپایی آن با همة آداب و فضیلت های زیباشناسانة آن از طریق مشاهدة رفتار دینی والدین صورت میگیرد. پاره ای از رفتارها و احساسات و باورها به شكل ناهشیار و نامرئی به كودك منتقل میشود كه از رفتار های آگاهانه بسیار قوی ترو عمیق تر است و آنچه در عمیق ترین لایه های شخصیت باقی می ماند به بخش ناهشیار و نامرئی شخصیت والدین متكی است .كودكان ونوجوانان بیشتر از پرداختن به رفتارهای ظاهری والدین از باورها و نگرش های نهفته و پنهان آنها نسبت اعمال و اعتقادات تأثیر میپذیرند.[4]
از مباحث مهم كه باید مورد توجه قرار گیرد ، رشد تفكر دینی است ، چرا كه با شناخت ویژگیهای تفكر دینی دانشآموزان راه برای گزینش روشهای مناسب آموزش دینی هموار خواهد شد.
محققان بزرگی همچون پیاژه ، هامز وگلومن دوران های اصلی مختلفی را برای رشد تربیتی مذهبی كودك بیان كرده اند كه به اختصار به بیان نظریه گلومن كه به نظر میرسد از كمال بیشتری برخوردار است و تكامل یافتة نظریة پیاژه میباشد میپردازیم.
وی تحقیقات بسیاری كرد كه در اثر این بود كه میدید دانشآموزان داستانهای دینی را كه میشنیدند سعی میكردند با تجربیات خود وفق دهند و درك كنند سرانجام به پنج مرحله قائل شد:
1) دورة ما قبل تفكر مذهبی ( تا 7 و8 سالگی )
2) دورة تفكر مذهبی ناقص اول ( 7 تا 9 سالگی )
3) دورة تفكر مذهبی ناقص دوم ( 9 تا 11 سالگی )
4) دورة اول تفكر مذهبی شخصی ( 11 تا 13 سالگی )
5) دورة دوم تفكر مذهبی شخصی ( 13 سالگی به بعد)[5]
الف ) در این دوره تفكر شهودی، تفكر دینی كودكان دو ویژگی دارد:
1ـ خود محوری بودن.
2ـ تك كانونی بودن .
یعنی داوری های كودك صرفاً از نقطه نظر خود او صورت میگیرد و دیگر اینكه یك جنبه از یك حادثه را جدا میكند. كودكان در این دوره بسیاری از واژههای مذهبی را بكار میبرند بیآنكه معنی آن را دریابند. آنان اكثراً یك جنبه از موضوع را جدا كرده و به آن اهمیت میدهند كه ممكن است جنبه فرعی و بسیار خوبی باشد.[6]
ب ) در این دوره كودكان بسوی تفكر عملیاتی حركت كرده ، اگرچه مراتبی از تفكر عینی دست یافته اما در بدست آوردن سطوح مورد نیاز ناموفق بوده و دچار اشتباهات آشكار میشود . او بهتر میتواند واقعیت را به هم مربوط سازد و نظر او كمتر تك كانونی است اما هنوز خود محور است . اما دامنة این خود محوری كمتر شده است و منشاء دیگر این است كه او مفاهیم انتزاعی را به معنای تحت الفظی و تجسم یافته معنا میكند.[7]
ج ) ویژگی این دوره ارتباط كودك با موقعیتها و رفتارهای عینی است . رشد تفكر عملیاتی حركت رو به جلوی آنان را از نخستین دوره های خیال پردازی تسریع میبخشد و از نظر جزیی و كودكانه رهایی بخشیده در سطح جدیدی بر حسب ویژگیهای این دوره محدود میكند، در این دوره توجیحات فیزیكی در یك احساس عینی معقول هستند و از نظر كودك میتوان از این راه به واقعیتها دست یافت.[8]
د ) تغییری كه در این مرحله رخ میدهد حركت تفكر عینی به سوی تفكر انتزاعی بیشتر است اما تغییر تدریجی این مرحله را میتوان دوره ای بین خیال پردازی و منطق بزرگ شان دانست. در این زمان تا حد زیادی فعالیتهای عقلی جایگزین میگردد و استقرار و قیاس منطقی پیش رفته ای بكار برده میشود.
هـ ) این مرحله آخرین مرحله ای است كه درآن تفكر بصورت فرضیه ای و قیاسی و بودن ممانعت عناصر عینی انجام میگیرد. در این حال تفكر در شكل سمبلیك یا انتزاعی میسر میگردد و تلاشهایی صورت میگیرد تا فرضیه ها خارج از حوزهی تجارب وضع گردیده و با استفاده از دلیل قبول یا رد شوند. نوجوان میتواند با یك تئوری آغاز كند و به واقعیتها كه حوزة تفكر او را به طور قابل ملاحظه ای گسترش دهد، بازگشت نماید.[9]
البته باید در این زمینه به تفاوتهای فردی كودكان نیز توجه داشت كه به دو گونهاند:
1) تفاوت در سرعت كه برخی كودكان از همسالان خود از حدسنی مورد انتظار جلوترند و بعضی عقب تر . البته تجارب كودكان تأثیر به سزایی در این سرعت دارد مانند ارتباط با مكانهای مذهبی .
2) سطوح مختلف تفكر كودكان :برخی از كودكان در پاسخ به یك سؤال در سطح عملیات عینی قرار دارند و در پاسخ به سؤالاتی دیگر به تفكر شهودی بر میگردند كه این مسأله به ،تجارب و زمینه های گوناگون موجود در اوبر میگردد.[10]
غایت تربیت دینی فلاح و رستگاری است و علت گمراهی ، كژ فهمی از دین است یا عمل نكردن به آن .
هدف تربیت دینی پرورش حس خداجویی و پرستش گری به قصد رها سازی نشان از وابستگی و ذلت و اسارت بسوی آزادی عزت و بالندگی است و همچنین هدف رسیدن به سعادت باطنی و چشیدن لذت معنوی و شادابی درونی است ،اشباع نیازهای معنوی و تقویت و تحریك این نیازها ، پرورش و تقویت عشق آدمیبه حقیقتی كه در فطرت به او ودیعه داده شده است.[11]
عمده ترین كار در آموزش دینی خردسالان این است كه مفاهیم خام الهی و انسان انگاری فیزیكی آسان را تغذیه كرد به گونهای كه وی خام بودن تفكر خود را در ارتباط با مفاهیم دینی تصفیه نماید. به اینصورت كه در برخورد با برداشتهای خام و پاسخ گویی به سئوالات كودكان دربارة خدا و سایر موجودات مجرد و مفاهیم فوق طبیعی به گونهای عمل شود كه جلوه های خام ومادی متصور خردسالان نفی شود اما چون آنها ظرفیت درك مفاهیم انتزاعی را ندارد نباید به ویژگیها و صفات این مفاهیم پرداخت. مثلاً برخورد با كودكی كه خدا را مثل انسان تصور میكند باید گفت كه خدا مثل ما نیست ، دست و پا ندارد ،مثل ما زندگی نمیكند و … . در سنین بالاتر میتوان دیده نشدن خداوند را به برخی تجربه های آنها از حقایق موجود ولی نادیدنی تشبیه كرد مثل فكر ، جریان برق و در طول آموزش از مسائلی نباید غافل ماند از جمله اینكه دین كودك باید كودكانه باشد وهمچنین برای درك بهتر از مواردی چون نقاشی ،موسیقی ،شعر و سرود و … استفاده كرد. هدف عمده دراین مرحله جذب برای آموزش است نه صرف آموزش.[12]
پس متوجه شدیم كه در این سنین كم باید در مورد امور نامحسوس به جنبههای سلبی قضیه بپردازیم و از پرداخت به جنبههای اثباتی پرهیز كنیم و وارد این وادی نشویم.
در این دوره ( 5 تا 9 سال) باید از كودك خواست تا افكار خود را در این موارد در قالب الفاظ بیان كند تا از تخیلات او مطلع شویم و آنرا بسوی صحیح سوق دهیم و در این راستا مكرر از خدایی سخن بگوئیم كه ما را دوست دارد و مراقب ماست ، نعمات را آفریده و همواره با ما است . بر پایة تفكر خود محورانة كودك میتوان نیازهای مذهبی او را تحریك و اقناع كرد. از بزرگترین خطرات حین آموزش آشنا كردن كودك با لغات مذهبی است كه اومفاهیم آنها ار نمیفهمد. از مواردی كه باید در آموزش كودكان مد نظر داشت این است كه :1ـ از تجارب مستقیم كودك آغاز كنیم . 2ـ دربارة موضوعاتی كه كودكان به آن طبیعتاً علاقه مند هستند شروع كنیم . 3ـ آنها باید دین را به زندگی مربوط سازند. 4ـ از مطالب مستقیم دینی و مواد صریح مذهبی نباید بخاطر خود آنها استفاده كرد بلكه در روشن تر كردن فهم كودك باید مورد استفاده قرار گیرد.[13]
قیمت فایل فقط 3,900 تومان
برچسب ها : آموزش مفاهیم دینی به کودکان (136) سال با تاکید بر نماز ، دعا و قرآن , طرح توجیهی آموزش مفاهیم دینی به کودکان (136) سال با تاکید بر نماز ، دعا و قرآن , دانلود آموزش مفاهیم دینی به کودکان (136) سال با تاکید بر نماز ، دعا و قرآن , تربیت دینی , هدف تربیت دینی , روانشناسی , دوره های تفكر مذهبی كودك , آموزش مفاهیم دینی به کودکان , , دانلود طرح توجیهی , پروژ